زندگی
دنیا ارزش دیدن داشت اگر فقط و فقط چیزی جز تماشای طلوع و غروب نداشت حتی اگر کسی نبودتا آن لحظه را با او شریک شوی
امروز به تماشای غروبی زیبا نشستم و میخواستم تمام نشود این صفحه ی نارنجی
دوست داشتم شبیه شازده کوچولو فقط با جابجا کردن صندلی شاهد طلوع یا غروب دیگری بودم کاش کش می امد آن لحظه و آن غروب ادامه داشت
و من بودم و کره ی کوچکم و گل سرخی مغرور و درخشش روزی دیگر
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱ ساعت 22:19 توسط فـهـــیــــــمـه
|
سـاســــو یــعـنـــــــی مِـــــه