قصابان …
به اندیشیدنْ خطر مکن
روزگارِ غریبیست، نازنین!
آن که بر دَر میکوبد شباهنگام
به کُشتنِ چراغ آمده است
نور را در پستویِ خانهْ نهان باید کرد
آنَکْ قَصّابانند
بر گُذَرگاهها مستقر
با کُنده و ساتوری خونآلود
روزگارِ غریبیست، نازنین!
و تبسم را بر لبها جرّاحی میکنند
و ترانه را بر دهان
شوق را در پستویِ خانه نهان باید کرد
کبابِ قناری
بر آتشِ سوسن و یاس
روزگارِ غریبیست، نازنین!
ابلیسِ پیروزْمست
سورِ عزایِ ما را بر سفره نشسته است
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴ ساعت 2:57 توسط فـهـــیــــــمـه
|
سـاســــو یــعـنـــــــی مِـــــه