شعر می خواندم

که فریاد های ناله گون  زنی آمد

دلم گرفت

به روبرو خیره شدم

کتاب  بود و کتابخانه و عروسک

و دوباره صدای جیغ ِ زن

و آینه که دورتر روی شانه ی دیوار

و  تو  که در تمام آینه های خانه ام  لانه کرده ایی ....

 

to va ketab khaneha