ساعت پنج و چهل دقیقه  ی صبج به وقت تهران  .هوا هنوز روشن نشده ،خروسهاي محله قوقولي قوقو آواز ميخوانند. صداي شعله هاي بخاري مي آيد و موتور يخچال... اذان مي گويند....اذان ميگويند.... حال خروسها آرام شده اند...

نيست هيچکسي جز او....جز او.... پس بشتاب ..