بارون در آشپزخانه
داشتی ظرفهای قورمه سبزی ناهار رو می شستی
اومدم آشپزخونه بهت گفتم : میخواستم بیام الان بشورم
گفتی: وقتی دیگه خودتون خودتونو محکوم ابدی آشپزخونه ها میدونید ما دیگه نمی تونیم هیچ کمکی بکنیم بهتون.
جوابی نداشتم
آروم ایستادم پشت سرت از روی سمت چپ شونه ات که قسمتی از عینکت دیده میشد بارون قشنگ بهاری اونور پنجره رو تماشا کردم .
#ریحانه_عامری
#رومینا_اشرفی
اواخر خرداد ۹۹
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت 23:45 توسط فـهـــیــــــمـه
|
سـاســــو یــعـنـــــــی مِـــــه