دلخوشی دیدن کفشهای  دمپایی ای ات را که هنوز در حیاط شمالی   زیر باران  مانده است بهانه میکنم برای سفرم  .. پوشیدنشان و بوییدن گل رز باغچه   و احساس تو

بهانه ی  شاید دیدن  گندم و عدسی که لای پارچه می پیچیدی تا سبزه ی عید  جوانه زند ...

گاه جز "باز دیدنت " هیچ چیز مرا به رفتن ازاین شهر وا نمی دارد ـــــــ به من بگو که هستی ___