وقتی نمانده می دانم زود می روی ...

باید بیایم ، بیایم و یک دل سیر نگاهت کنم...

یکسال است منتظرم برای چند روز تماشایت. کنارت بنشینم و از تمام روزهای رفته بگویم. از تمام حرفهای نگفته

از فصل هایی که باز ، می آید و تو نیستی. این دو سال کارم شده است همین، اندکی بیشتر بمان ....



با توام لاله ی قرمز زیبا که بین هزاران لاله ی این روزهای تهران شب و روز می گذرانی..

تهران هلند من است بی یورو بی ویزا ،


*همه جا لاله کاشته اند . پارکها و بلوارها محله ها و تو همیشه نیستی